منو برگردونید دی ماه اون یه هفته‌ای که قشم بودم🥲

هَمه‌یِ ما دست‌ِ کَم دَر رَوایتِ یک نَفَر ، هَیولایی نِفرَت‌ اَنگیزیم.

کلی چیز دلم میخواد بخرم پس هیچکدوم رو نمیخرم.

محتوای ارسالی مامانم به من تو اینستاگرام:

پیرسینگمو عوض کردم اومدم خونه مامانم گفت راحت شدی النگو انداختی تو دماغت؟

بدی اختلاف سنی زیاد با خواهر برادر اینه که حس میکنی خودت بچه رو زاییدی و تقریبا مادری میکنی واسش.

درحالیکه زیر کولر نشستم و دارم با محیا ریاضی کار میکنم علی رفته توچال اسکی.

هرچی ادم کیری‌تر،خوش شانس‌تر.

از صب دلم فحاشی میخواد،به مقدار زیاد و کافی.

این بلاتکلیفی هم خیلی بده ها،درحالیکه احتیاج داری کار کنی که پول دربیاری واسه اینکه برنامه زندگیت مشخص نیست نمیتونی بری دنبال کار و مردمو عنتر خودت کنی.

سه ساعته لباسمو عوض کردم که ورزش کنم همبنجوری دارم واسه خودم تو خونه میچرخم؛از مکافات ورزش تو خونه.

یه جوری از زندگی کلافه‌ام که کاش یه مدت هیچ نقشی نداشتم و میرفتم سه ماه تابستونو ایتالیا.

دوستان گل
اگر دنبال معلم #آلمانی خصوصی از A1.1 تا حتی آمادگی برای DSH می‌گردین خوش‌حال می‌شم بتونم کمک‌تون کنم
خودم DSH 2 schriftlich و DSH3 mündlich دارم🌻
#ریتوییت

ترکیب بی‌خوابی و دیدن پست‌های مربوط به غذا درحالیکه شام نخوردی خود عذاب الهیه.

صمیمیت خیلی سخت به وجود میاد و خیلی سخت هم از بین میره ولی وقتی از بین بره دیگه برگشتی واسش وجود نداره.

از گالری گوشیم معلومه دیگه هیشکی نمونده.

من هی وایستادم پاساتا کامل افتتاح شه بعد برم ولی عکسای تایملاین یجوری شده که انگار فقط من نرفتم.