🔥Telegram İfşa

باکم ز ننگ نیست که مستم گرفته‌اند داغم از این‌که شیشه ز دستم گرفته‌اند ــــــ کاظمای تبریزی ــــــ

ترانه‌ی اشک و آفتاب ــ دریا دریا چه‌ت اوفتاد که گریستی؟ ــ تاریک‌تَرَک یافتم از آفتاب خود را. ــ پی‌سوزِ اندیشه را چه‌ت اوفتاد که برافراشتی؟ ــ تابان‌تَرَک یافتم از آفتاب خود را. خردادِ ۱۳۶۵ * احمد شاملو * عکس از سیف‌الله صمدیان

آقای راننده با چه حال خوشی سر صبحی داشت می‌خواند: از غم عشق تو، در غم عشق تو، ای صنم، ای صنم، دست و پا می‌زنم، ای صنم، ای صنم، دست و پا می‌زنم، در غم عشق تو، از غم عشق تو، ای صنم، ای صنم. * توضیح: فقط همین را می‌خواند؛ یک‌بند و بی‌وقفه.

آن‌ها که دوست‌شان داشتیم رفته‌اند و اندوه بی‌صداست ببین اندوهی که بر لبم نشسته خاموشیِ رؤیاست لب از لب بازنمی‌کند الفبا و کلمات ــ مثلِ آن‌ها ــ می‌میرند و روی خاک می‌افتند ... * بخشی از یک شعرِ فَدوی طوقان

Conte d'été aka A Summer's Tale - 1996 Writer & Director: Éric Rohmer

«آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مُرکّب از قلم نئین؟ خون می‌طلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گران‌قدرتری؛ خوش‌نویس یا تفنگ‌چی؟» * رضا خوش‌نویسِ «هزاردستان»

کجاست یاری‌کننده‌ای؟ کسی می‌داند «دریا» که این منظومه را نوشته و سال ۱۳۳۲ در تهران منتشر کرده، اسم مستعار یا اسم شاعری چه‌کسی‌ست؟ همان‌طور که می‌بینید کتابی هم از ماکسیم گورکی ترجمه کرده. روی جلد آن کتاب هم نوشته‌اند ترجمه‌ی دریا.

مردم به کینه تشنه‌ی خونِ هَمَند و بس خون می‌خوریم چون هم از این مردمیم ما. ـــ غالب دهلوی * دیوان غالب دهلوی. مقدمه، تصحیح و تحقیقِ محمدحسن حائری، نشر میراث مکتوب با همکاری انستیو غالب در دهلی، ۱۳۷۷

مو برنتابد این‌همه پیچ و خَم و شکن زلفِ تو روزنامه‌ی بختِ سیاهِ کیست؟ ـــ غالب دهلوی * دیوان غالب دهلوی، مقدمه، تصحیح و تحقیقِ محمدحسن حائری، نشر میراث مکتوب با همکاری انستیو غالب در دهلی، ۱۳۷۷

یک روز، بی‌مقدمه، گفت فلانی دلت توی سینه پیداست بسکه شفافه جونت. بعد، حق به‌جانب، اضافه کرد اینم از ظرافتِ شاعرانه. ـــ قاسم هاشمی‌نژاد