ناهید شیرپیشه،مادر دادخواه پویا بختیاری، پس از اتمام مرخصی کوتاهش دوباره به زندان بازگشت! ناهید عزیز در طول دوران زندان ،تحت فشارها و شکنجه های شدید روحی و جسمی بود،اعتصاب غذا کرد ،خودکشی کرد و با روح و جسمی آزرده، قبل از نوروز امسال به مرخصی آمد و امید بسیاری بود که با توجه به

زندانی‌های زیادی تحت خطر اعدام هستند. نمی‌دونید وقتی کسی رو می‌برن برای اجرا(اعدام) چه به روز هم‌بندی‌هاش میاد،حتی اگه دشمنِ هم باشن. اون بند به گوری تبدیل میشه تا خرخره عزا، افسردگی و ناامیدی. و نمی‌دونید با شکسته شدنِ یک حکمِ اعدام چه جشنی به پا میشه توی کُلِ زندان. بیایید

محسن رضایی، که پس از پرپر شدن فرندش عرفان رضایی، در انقلاب زن زندگی آزادی، جز رنج و درد سهمی از زندگی نداشت،چشم از جهان فروبست. محسن، از جانبازان جنگ و دادخواه فرزندش عرفان بود. برای عرفان، برای پدرش، و برای تمام پدران و مادرانی که عزادار بی عدالتی اند، بایستیم و یادشان را زنده

مسبب تمام این رنج ها جمهوری اسلامی است! متاسفانه #نگار_کورکور در آلمان، در حسرت آزادی و دیدار برادرش #مجاهد_کورکور، در اثر سرطان درگذشت. نگار کورکور تا آخرین لحظه صدای برادرش، مجاهد که زیر حکم اعدام است، بود. #دادخواهی

خطر اعدام #حمید_حسین‌نژاد_حیدرانلو سه‌شنبه شب، حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، کولبر اهل چالدران از بند عمومی به قرنطینه زندان ارومیه منتقل شد؛ اقدامی که نشانه قریب‌الوقوع بودن اعدام است. دخترش از مردم کمک می‌خواهد تا پدرش را نجات دهند، «پدرم کولبر است، نه قاتل!» #نه_به_اعدام

در چهارمین نمایشگاه «آنچه باقی ماند» در وین، در این بخش به قربانیان گلوله‌های ساچمه‌ای پرداخته‌ایم—جوانانی که چشم‌هایشان را از دست دادند یا هنوز با درد و زخم‌های ساچمه‌هایی که در بدنشان باقی مانده زندگی می‌کنند. آن‌ها تنها خواستار آزادی، کرامت، و زندگی بودند؛ پاسخ حکومت اما

حمید حسین‌نژاد، نه فقط یک نام، که پدری بود با سه فرزند کوچک، و دست‌هایی پینه‌بسته از کار و کول‌بری. او را بی‌گناه بردند، در سکوتی خونین، بی‌آن‌که عدالت حتی نگاهی به چشمانش بیندازد. صدای جامعه‌ای که فریاد زد «نه»، به گوش نرسید؛ و باز، چوبه‌دار، مرثیه‌ای دیگر برای ملتی خسته نوشت.

ما، نام رضا نجفی، قاضی دادگاه انقلاب ارومیه را فراموش نخواهیم کرد، کسی که حکم اعدام حمید حسین‌نژاد حیدرانلو را بدون مدارک معتبر و بر اساس سناریویی مضحک و ساختگی صادر کرد. حمید را تنها با اعترافاتی زیر شکنجه و بر پایه داستانی که حتی عقل سلیم آن را نمی‌پذیرد، به چوبه‌ دار بردند.

بیانیه «دادخواهان ایران» درباره امنیتی‌سازی مدارس «دادخواهان ایران» تفاهم‌نامه‌ اخیر وزارت آموزش‌وپرورش و فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی را محکوم می‌کند. این تفاهم‌نامه که به بهانه‌ آموزش، ورود نظامیان به مدارس را مشروعیت می‌دهد، در واقع تلاشی است به‌منظور گسترش سایه‌ ترس

ما، دادخواهان ایران، تصمیم شجاعانه دولت پاراگوئه برای قرار دادن نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، «حماس» و «حزب‌الله» در فهرست سازمان‌های تروریستی را گرامی می‌داریم. این اقدام تاریخی، گامی بزرگ در جهت مقابله با تروریسم، نقض حقوق بشر و سرکوب ملت‌های منطقه، به‌ویژه مردم ایران،

در طول ۴۵ سال حکومت رژیم جمهوری اسلامی، اعدام و کشتار سهم مردم بوده و اینک #بندر_عباس هم به لیست جنایت‌های رژیم افزوده شد. با وجود این رژیم جنایتکار هیچکس در هیچ‌کجا در امان نیست! #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی

چهار دهه است که پشت هر فاجعه‌ای که جان مردم ایران را می‌گیرد، رد پای بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی جمهوری اسلامی است. گاهی با بی‌لیاقتی، گاهی با عمد، اما همیشه با یک نتیجه: مکیدن شیره جان مردم بی‌گناه. این حکومت، نه حافظ جان مردم، که دشمن خاموش زندگی است. #بندر_عباس #دادخواهی

جان مهدی حسنی، زندانی سیاسی، در خطر جدی است. دخترش، مریم حسنی، از ثبت درخواست اعاده دادرسی برای سومین بار خبر داد، اما در عین حال نوشت که قاضی از صدور دستور توقف حکم خودداری کرده است. متن نوشته مریم حسنی به شرح زیر است: «اعاده دادرسی برای بار سوم ثبت شد اما قاضی حکم توقف اجرای

جمهوری اسلامی برای #محسن_لنگرنشین طناب دار رو آماده کرده. می‌خوان جون یکی دیگه از بچه‌های ایران رو بگیرن. یه خونواده‌ی دیگه قراره داغدار بشه. خونواده‌ای که الان تنها، پشت در زندان قزلحصار وایستاده. ما خانواده‌های داغدار کم نیستیم. ما زیادیم. خیلی زیاد. ایران دیگه طاقت یه داغ دیگه

محسن لنگرنشین، زندانی سیاسی، در آستانه‌ی اعدام است؛ به اتهامی واهی و با اعترافاتی که زیر شکنجه‌ی روحی و جسمی از او گرفتند. ۴۳ روز سلول انفرادی در اوین، اعتراف اجباری، حکم مرگ. این است عدالت در جمهوری اسلامی. در حالی که مردم ایران هنوز در شوک انفجارهای بندرعباس‌اند، حکومتی که خود

از شعله های اسکله بندرعباس، تا تونل های تاریک معادن، از کوه های یخ زده کردستان، تا جاده های سوزان بلوچستان،کارگران یا جان می دهند، یا نان ندارند! در جمهوری فقر و سرکوب، مزد کار کارگران، یا سفره های خالی و اخراج و هتک حرمت است یا زندان و مرگ! ما دادخواهیم، دادخواه انسانهای شریفی

انفجار در بندرعباس جان بسیاری را گرفت و هنوز تعداد زیادی از کارگران اسکله مفقودند. رانندگان کامیون، تجار، و کارکنانی که سرمایه و زندگی‌شان در آتش سوخت، هیچ پاسخی نگرفته‌اند. نه شفاف‌سازی، نه دلجویی، نه پذیرش مسئولیت. جمهوری اسلامی طبق معمول، به‌جای پاسخ‌گویی، با انکار و صحنه‌سازی

یاد و نام سعید جابانی و برادرانش، کوروش و حمید، گرامی باد. سعید جابانی، یکی از هزاران آزادیخواهی که تنها به دلیل باور و ایستادگی‌اش در برابر ظلم، توسط حکومت اعدام شد. در مجوز دفن رسمی صادر شده توسط سازمان بهشت رضا مشهد به‌صراحت عنوان شده است: «براساس حکم صادره توسط دادگاه

مرضیه آدینه‌زاده، خواهر دادخواه ابوالفضل آدینه‌زاده، با انتشار ویدیویی از خشونت مزدوران علیه خانواده‌اش در سالروز تولد برادرش، به پرونده‌سازی جدید دستگاه فاسد قضایی جمهوری اسلامی علیه خود، والدین و دو عمویش پاسخ داد. این اتهامات شامل «ضرب و جرح عمدی»، «تمرد»، «نشر اکاذیب» و