من نمیگم بیاید دست به دست هم بدیم دیکتاتور هارو از بین ببریم، دنیا رو باهم بسازیم و همه جارو گلستان کنیم. کل حرف و خواستهی من اینه که به عنوان یک شهروند، همنوع یا حتی یک موجودیت مستقل، بدِ هم دیگه رو نخوایم همین.
بە ماهیت چیزهای بیمعنی کە عمیقا فکر میکنم سر نخشون منو به بیمعنایی زندگی میرسونه و در آخر میگم پس بیخیال این میشم، میرم سراغ مسئلهی بعدی و میفهمم که همه چیز در بیهودگی و پوچی، باهم در رقابت هستند.