روز خداحافظی با امیرحسین، توی تراس داشتیم سیگار میکشیدیم که بهش گفتم: «مطمئنام که به هر موفقیت کاری و تحصیلیای که بخوام میرسم جز اون چیزی که از عشق میخوام.»
این جنگ تموم شه دیگه زندگی رو شل میگیرم، فورتنایت بازی میکنم، میرم کنسرت بمرانی، استوریای امیرپارسا نشاط رو استوری میکنم، حیدو هدایتی گوش میدم، شعرای امیر علی ق رو میخونم، حتی ممکنه ماچا هم بخورم.