قرارمان فصل انگور شراب که شدم؛ تو جام بیاور و من جان .. #لاادری

در بهای بوسه‌ای از من لبت دل ببرد و دین تقاضا می‌کند بارها گفتم که جان هم می‌دهم هم‌چنان امروز و فردا می‌کند - انوری.

آن سلسلهٔ زلف که زُنّار دلم بود در گردنم آویز که دیوانه بمیرم #استاد_شهریار

‌ ‌ دلبرا پیشِ وجودَت همه خوبان عدم‌اند … حضرت #سعدی ‌ ‌

از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر • سعید صاحب علم

لاابالی چه کند دفتر دانایی را طاقت وعظ نباشد سر سودایی را #سعدی

+ لذتی که از کار می‌بری فکر می‌کنم از هیچ چیز دیگه‌ای نمی‌بری؟ _ من به کار پناه می‌برم... • احمد شاملو

زاهدا هول قیامت مفکن در دل ما هول هجران گذراندیم و قیامت معلوم.... #نورجهان‌بیگم‌تهرانی

امروز در بساطِ جهان نیست خوش‌دلی...

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است؟ کاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیست #حافظ

آمدم کز تو ستانم دل نافرم‍ان را دیدمت روی و به فرمان تو کردم جان را

مرا هیچ از وطن محبوب تر نیست.

دوباره سبز میشی ایران من.

‌ ‌ الهی با ما آنچنان کن که خداییِ تورا لایق است نه بندگیِ مارا … تذکره الاولیاء #عطار_نیشابوری ‌ ‌

‌ ‌ محبوبم را به چشم دل دیدم گفتم: تو کیستی؟ گفت: تو! حضرت #منصور_حلاج ‌ ‌

من ارگ بــم و خشت به خشتم متلاشی... تو نقش جهان، هر وجبت ترمه و کاشی!

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار #حافظ

مرغ بیدل‌، شرح هجران مختصر مختصر مختصر ....

بلبل پربسته ز کنج قفس درآ نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا وز نفسی عرصه این خاک توده را پرشرر پر شرر پر شرر ...