ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile
ماسکوی داک

@muscovyduck_

ID: 1545866809382936576

calendar_today09-07-2022 20:26:10

1,1K Tweet

727 Followers

99 Following

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

وقتی خبر کنسرت همایون بهم رسید، اولین سوالم این بود که «جمهوری اسلامی از همچین جمعیتی نمی‌ترسه؟» متأسفانه از همین واکنشم متوجه شدم که اصلاح‌طلب درونم هنوز با یه دستبند سبز منتظره شجریان‌ها به کمک روحانی در حال مرغ سحر خوندن میرحسین رو رفع حصر کنن و بعدش همه دور هم ربنا بخونیم.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

خیلی تو مترو ولع جا گرفتن دارم. در حدی که حتی وقتی نشسته‌م و نفر کناریم بلند می‌شه، سریع سُر می‌خورم جای اون می‌شینم.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

درست زمانی که داشتم بررسی می‌کردم که اگر همسفر تپسی و راننده با نقشه‌ی قبلی بخوان خفتم کنن چقدر شانس زنده موندن دارم، آقای همسفر عینک بنددارش رو از تو کیف سامسونتش درآورد و درِ قاب گوشیش رو مثل کتاب باز کرد. حالا قراره زنده و سالم به کارمندی کردنم برسم که از مرگ هم بدتره.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

امروز ساعت دوازده بیدار شدم دیدم رئیسمون اس‌ام‌اس داده «سلام.» منم تو خواب و بیداری نوشتم «سلام.» و خوابیدم. الآن دارم می‌رم دفتر؛ امیدوارم سطح طنز رئیسمون جوری باشه که بتونه پابه‌پای من به این اتفاق بخنده.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

به‌عنوان کسی که از تهرانی بودنش مطمئن نیست و روش اینسکیوره، وقتی می‌خوام از گیت مترو رد بشم و شارژ کارتم تموم شده خیلی خجالت می‌کشم. یه جوریه که انگار از قبل نمی‌دونستم شارژ این کارت یه روز تموم می‌شه و باید از قبل شارژش کنم. برای همین هر سری بلند می‌گم «ای بابا دوباره...»

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

بچه‌ها هر موقع وقت مناسبی برای هودی و بوت بود شما بهم بگید من خودم تشخیص نمی‌دم. هر سال یکی پیدا می‌شه با نیشخند بهم بگه «تو گرمت نیست اینا رو پوشیدی؟»

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

تصویر شکارشده از یک کارمند دون‌پایه‌ که داره با گردن‌درد درباره‌ی آنلاین‌شاپ زدن و پول پارو کردن خیال‌پردازی می‌کنه:

تصویر شکارشده از یک کارمند دون‌پایه‌ که داره با گردن‌درد درباره‌ی آنلاین‌شاپ زدن و پول پارو کردن خیال‌پردازی می‌کنه:
ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

می‌خواستم سوار اسنپ شم، ماشین رو دور زدم رفتم از پشت راننده سوار شدم. راننده با خنده گفت چرا اینجوری سوار شدی؟ گفتم باید اول می‌رفتم پلاک رو چک می‌کردم و بعد می‌نشستم پشت شما که اگه خواستید برگردید خفه‌م کنید سختتون باشه. بعد هم درِ ماشین رو چک کردم که از داخل باز بشه.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

امروز استادمون کلی از حقوق اقلیت‌های جنسی دفاع کرد، آخرش گفت «خلاصه سالیان ساله که این همجنسبازها دارن با تبعیض می‌جنگن.» یهو زد اسلاید بعدی، یه کتاب بود که کاورش عکس یه سیاه‌پوست بود؛ تا آخرین لحظه منتظر بودیم در حال دفاع از حقوق سیاه‌پوست‌ها «نیگرو» خطابشون کنه.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

شش صبح رفتم دویدم، هشت صبح یه جوری خسته‌ام که ممکنه امروز رو مرخصی بگیرم‌. این گه‌خوریا اصلاً به من نمیاد نمی‌دونم چه فکری با خودم کردم.

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

وقتی دارم جلو بقیه وانمود می‌کنم مختارنامه برام جذابیتی نداره، ولی رسیده به اون دیالوگی که از بچگی حفظم. «...تزویر، سکه‌ای دوروست که بر یک رویش نام خدا، و بر روی دیگرش نقش ابلیس است...»

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

صبح دیر کرده بودم، رئیسمون پیام داده بود: ساعت ۱۰:۱۰ است!🤣🤣 نوشتم: یه آرزو کنید.🤣🤣 حالا تازه طنزم رو همینجا تموم نمی‌کنم؛ چند روز دیگه پیام می‌دم «امروز ۷/۳۰ است!🤣🤣»

ماسکوی داک (@muscovyduck_) 's Twitter Profile Photo

داداشم تازه ازدواج کرده، یه دختره بهش پیام داده که پول شینیون و میکاپ زنت و مادرزنت رو برام واریز کن خودشون نمی‌دن. این هم از عتیقه‌های گدایی که ما باهاشون وصلت کردیم.