کاش واقعا رفته بودی سفر و قرار بود یه روز در رو باز کنی و با لبخند همیشگیت قلبم رو از شادی لبریز کنی …. #مادر

انقدر دلمه برگ های مامانم رو دوست داشتم که برای من جدا درست میکرد تعداد زیاد …. قربون دستات برم مامان 😔💔

شب قبل فوت مامان، چند نفر بهم پیام دادن امشب شب آرزوهاست برای مامانت دعا کردیم رفتم تو اتاق چراغ رو خاموش کردم شمع روشن کردم عکس مامان رو گذاشتم و تا میشد گریه کردم و التماس که خدایا از من نگیرش… کمتر از ۱۲ ساعت بعد رفت … 💔

امروز همش تایملاینم توییت راجب دلمه برگه … یادم افتاد پارسال برای اولین بار دلمه برگ درست کردم و به این فکر کردم از سال دیگه مامانم مجبور نیست به خاطر من کلی تایم بذاره دلمه درست کنه و من براش میبرم … اون موقع نمیدونستم از سال بعد مامانم اصلا نیست 😔

چقدر امروز به یاد و دلتنگتم مامان #مادر #دلتنگی

چند روز دیگه تولد همسرم هست و هفته بعدش تولد برادرم هرسال این زمانها همش داشتم به کادو فکر میکردم. امسال اما به نبودن مامانم… 💔 به اینکه همیشه برای تولدهای ماها کلی برنامه داشت، ساعت ۱۲ شب زنگ میزد و میگفت میخواستم اولین نفر باشم … آخ مامان بدون تو هیچ روزی حس زندگی نداره

آره خب واقعیت زندگی همینه ماها شب با روسری میخوابیم حموم هم با روسری میریم اصلا دست پارتنرمون رو نمیگیریم دورهم جمع میشیم کتاب میخونیم یهویی یه روز بیدار میشیم بالا میاریم میفهمیم حامله ایم

برادرم بهم زنگ زد و خواهش کرد برای تولدش کاری نکنیم، گفت همیشه مامان پیگیر این مسائل بود و من حالم خوش نیست 😔💔 آخه وقتی خودم نابودم و میفهممت چی میتونم بهت بگم. اگه به من بود تا ابد دلم تولد و تولدبازی نمیخواد.

دست خودم نیست بعد مامان دیگه اکثر اطرافیان برام مهم نیستن.

به همسرم گفتم: خواهر جوان فلانی فوت کرده. بهش پیام تسلیت دادم، می‌ذارم حالش که بهتر شد می‌رم می‌بینمش. گفت: وقتی حالش بهتر شد، دیگه تو رو می‌خواد چیکار؟ اگه الان نرفتی، دیگه نرو. راست می‌گفت، امروز رفتم. به‌محض رسیدن بغلم کرد و اشک ریخت و گفت: مهشید، چه خوب که اومدی.

بین حس آخ جون مامانم زنده است و واقعیت فقط یک پلک زدن فاصله بود … کاش همیشه تو اون خواب میموندم 💔

خب صبر میکردید من قهوه ام رو درست کنم بعد برق رو قطع میکردید

اینترنت مبناتلکام از صبح قطع هست، تا یه تایمی سایت خودشون هم بالا نمیومد حتی شماره شون رو بردارم الان شماره شون هست اما همش اشغال میزنه :| چه وضعشه آخه!!!

مامان کاش انقدر خوب نبودی کاش انقدر عاشقمون نبودی کاش انقدر مهربون نبودی مامان ما به معنای واقعی بعد تو یتیم شدیم … مامان هر روز هم از غمم بگم بازم چیزی ازش کم نمیشه، هر روز هم اشک بریزم سبک نمیشم … کاش بودی با صدات، نگاهت، عشقت بهم آرامش میدادی 💔

فقط کاش بودی #مادر

از نظرم سالهاست که ندارمت سالهاست گمت کردم اما تقویم میگه ۵ ماه…. برای ندیدنت یک روز هم خیلی بود چطور ۵ ماه گذشته و من زنده ام!؟ لعنت به ۱۴ دی ۱۴۰۳ … #مادر

جبران نمیشوی حتی به گریه‌های عمیق.

دلتنگی برایت، مادر، مثل نفس کشیدن شده؛ بی‌آن‌که بخواهم، هر لحظه تکرار می‌شود… نبودنت سکوتی‌ست که در تمام صداها جاری‌ست. کاش فقط یک‌بار دیگر صدایت را می‌شنیدم؛ تا تمام این دلتنگی‌ها، فقط یک “مادر” گفتنِ تو باشد. همیشه در قلب منی 💔