هوا انقدر خوبه که حیف مست نکنیم

میخواستم بیام باز بگم ناشناس بدید بهم دیدم باتش کلا ریده😩

تنها تفریحم تو این چهار روز این بود که برم تا سر خیابون ی قهوه بخورم و برگردم بقیشو خوابیدم کلا:))

هرچی بیشتر میگذره دلم میخواد بیشتر ساکت باشم و راجب هیچی با هیچکس حرف نزنم

وا😭😭😭😭😭😭😭😭

متنفرم از بلاتکلیفی، از اینکه نمی‌دونم باید چیکار کنم که جنگ‌های توی سرم تموم شه و بفهمم کار درست چیه

از وقتی استفاده کردن ازش رو کنار گذاشتم رنگ از زندگیم رفته😭😂😭

بلایی که سر پروانه های توی دلم اومده:

احتمال اینکه بعد از این برهه‌ای‌ از زندگی‌ که توشم باز هم طعم آرامش رو نچشم و‌ چالش‌های بیشتری پیش روم باشه‌ خیلی بیشتره. ولی دلم می‌خواد فکر‌ کنم این مرحله رو اگه بتونم رد کنم، هر چقدر که سخت باشه، هر چقدر که طولانی باشه، همه چی بهتر میشه

راه رو برای نیروهای امدادی باز کنید و برامون دعا کنید…🙏

چطوری می‌تونیم به اینا بفهمونیم ما هم‌زمان کیرمون تو آخوند و اسرائیله، کمونیست و توده‌ای هم نیستیم؟

دوستم خیلی جدی معتقده که توی این موشک هایی که زدن ایا کافه ای رو زدن؟ خیر پس ما میریم کافه

کمپین راضی کردن پدر مادرها به پیاده شدن از خر شیطون و ترک شهر‌.

همینجوریش استرس گاییده الان باید هورنی بودن هم تحمل کنم

این آلمانیه داره میگه بخاطر جنگ شما بنزین اینجا گرون میشه و ما هم آسیب میبینیم گوگولیِ بحران ندیده ی سختی نکشیده ی پفیوز!

الان بزرگترین ترس موشک نیست، اینه که حقوق خردادو واریز نکنند.

بانکام‌ که اینجوری شد حقوقامون چی پس😭😭😭😭😭😭

رجوی در حدی نیست که اصلا بخوایم بهش بپردازیم دوستان