می‌دانم که در نهاایت، من و تنهاایی با هم خوااهیم ماند؛ او سیگاارش را خاموش خوااهد کرد، و من برای همیشه خوااهم خواابید..!!

..... و وسوسه عشق وعده هایی را در من زمزمه می کند که می دانم به زخم تبدیل می شوند...

... ابتدا فکر میکردم شاید یک اتفاق ساده باشد، تا اینکه بعد از تو هیچ اتفاق دیگری در من رخ نداد… #انا_گاوالد

برای خشک شدن لبا تو تابستون باید چه کرد؟

امروز برامون آش نذری اوردن در حالی که کاسه آش رو شسته و خشک کرده بودم چندتا هم گز گذاشتم ، در رو باز کردم تا کاسه رو پس بدم توی دست دخترک کاسه ای دیدم که از خونه همسایه دیگه گرفته بود، بنظر میرسید همون جلوی در کاسه رو سر کشیده و محتوا رو توی دهان خالی کرده و کاسه رو پس داده.

.. برد با اونی بود که رو موندن کسی حساب نکرد.. .

ولی آلزایمر بیماری نیس ، درمونه !

🍃گذشته رو رها کردم، دست کشیدم از سرزنش کردن خودم با خودم گفتم هرچی شده حتما باید می‌شده واسه آینده هم دیگه فکر نمی‌کنم فقط تلاش می‌کنم اما نه بیشتر از توانم هر چی هم قراره بشه،می‌شه‌! ترجیح میدم فقط زندگی کنم همین...🍃

تو آمدی، قلبم را تکان دادی و رفتی… انگار فقط آمده بودی بگویی هنوز می‌شود درد کشید💔

... شرافت یعنی؛ اگر اهل موندن نیستی،کسیو وابسته خودت نکن... .

قدیم همه چی حرمت داشت، نذری رو با چادر گلگلی میاوردن، نه با شلوار چرم مشکی و تیشرت

ملت واسه خودشون کادو میخرم من واسه خودم چند روز یکبار کیک تولد😆😆

آخ جون تصویر جدید واسه بازیِ پازلم.

آوازِ سكوت است دلم ، ترجمه اش كن! #علی اکبر یاغی تبار

فهمیدم مشکلم تو گرفتن رژیم کجاست!🙃 اونجایی که مثلا سه تا خوراکی به عنوان میان‌وعده یا ناهار معرفی کرده، نگو ما باید یکی ازون سه تارو میخوردیم من همشو میخوردم بعد میدیدم وزن کم نمیکنم😔😂

... او رفت و من ماندم تنها در کنار جاده شب با چمدانی از خاطرات.

محل‌ آرامش‌بخش‌ نه‌ یه‌ کلبه‌ وسطِ‌ جنگله نه‌ دریا،نه‌دلِ‌صحرا محل‌ آرامش‌بخش‌ همون‌ گوشه بغلشه...‌

دوستش دااشت؛ اما کاار درست آن بود که رهاایش کند..!!

شانه‌ات را دیر آوردی، سرم را باد برد خشت‌خشت و آجرآجر پیکرم را باد برد #حامد_عسگری

بچها این دقیقا چه رنگی میشه؟ بنظرم به جذابیت هاش خیلی کم توجهی شده🤌🏻