نمیخام ازم بترسی .

این دوتارو واسه یه مناسبت که بهم مربوطه ( مهم نیست چقدر تخمی و بی اهمیت فقط نزدیکککککککک باشه) بهم هدیه بدید ، با تشکر !

اما برای منه دور ز خونه بهارا هم مثل خزون میمونه

حال خوب کن ترین شهر دنیا ، شیراز !

من یه عقابم چرا دارم مث سگا میدوئم ؟!

یه روز کارمون میگیره!

گاهی باید باخت تا بُرد !

وقت برای انجام کار اضافه نداشت ، شب‌ها برای خودِ غمگینش گریه می‌کرد و روزها برای زندگی‌اش تلاش.

دل مارو فقط آقاجون فهمید.

رفته تو رو یادم برم گردی !

اوضاع اینجوریه که نه می‌تونی بری، نه می‌تونی بمونی، نه می‌تونی بسازی، نه می‌تونی خراب کنی. فقط یه جوری زنده‌ای ...

یه قاعده نانوشته داریم توی روابط : اونی که بیشتر از خودش میگه به همون میزان احساس میکنه بیشتر درک شده !

همه‌چی انقدر قفل شده که حتی خواب دیدن هم بی‌فایده‌س. چون می‌دونی بیدار شی، همونه.

همیشه نداشته ای خواهم داشت که افسوس آن باعث ندیدن داشته هایم میشود و این ، زندگی را پر رنج تر از چیزی که هست نشان میدهد .

رابطه ای که داریو سر تکراری شدن یه سری چیزا و فروکش کردن او دوپامین اولیه ، با خیانت خرابش نکن .

تیر هم خلاصه شد در : شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،رِست ،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،رِست،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،رِست،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،شیفت،رِست

پارسال همین موقع ها بود که با یه بنده خدایی نشسته بودیم کنار باغ ارم داشتیم ساندویچی که خریده بود رو باهم میخوردیم ٫ بهش نگاه کردم و گفتم : فکر میکردم وقتی ببینمت هنوزم یه چیزی درونم بجوشه مثل قبلنا که عاشقت بودمو از دوریت تب میکردم ... اما الان نسبت بهت بی تفاوت ترین آدم دنیام !

آقاااااااا تیر و کیر ! سیکتیر کنید دیگه... ‌

شروع استقلال رو در زندگیم از همین الان اعلام میکنم ... زندگی به دور از خانواده توی یه جای نُقلی و کوچولو که صبحونه و ناهار و شامت در تنهایی خلاصه میشه ! خوبی ها و بدی هاشو کم کم بهتون میگم 😅

یادگار باشه پیشت نِکلسم .