🔥The 9th Round of Easy Loan, Earn $40 Reward is in progress❗️ ⏰ Promotion Period: January 15th - Feburary 15th, 2025 👉 Register now and check more details at gate.io/campaigns/358

حالا فعلا احتمالا بخوام بیام تو حرمِ چشمایِ نازت، نذرمو ادا کنم💋

دست میندازم تا بطریِ آب خنکِ کنارِ تخت رو پیدا کنم و به این فکر میکنم که زندگی اونقدرا هم بد نیست، حداقل دوست هایی دارم که هنوز کنارمن.

بچه ها راست میگن، این سیبیل یه روز منو بگا میده (آخه نیست تا الان هیچ وقت بگام نداده)

توی کانالم یه ویدیو مسیج از خودم گذاشتم با عینک و احساس کردم که امروز چقدر قیافم علمی شده، بعد یاسمن درباره اش نوشت ” خانومِ تراپیست ” و وای، عمیقا چسبید. لخبندِ گنده ای زدم.

نمیدونم، مثلا تا حالا شده تپش قلبتون علاوه بر این که باعث سِر شدن دستتون بشه در نهایت بزنه به گوشِتون؟

دلم میخواد روز ها و هفته ها بدونِ موبایلم زندگی کنم، من و موبایلم اصلا با هم دوست نیستیم.

داشتی با دوستت حرف میزدی، سعی میکردم از آیینه ی ماشین خوب نگاهت کنم; توهم لابلای حرف زدنت از آیینه ی ماشین نگام میکردی ببینی حواسم کجاست که چند دقیقه ای هست حرف نمیزنم. دستمو مردد گذاشتم روی صورتت، حرفتو قطع کردی. دستمو روی پوستت سُر دادی و به لبات نزدیک کردی، همونجا مُردم.

دلیل اصرارِ زیادم بر پسری که کتاب های زیادی خونده باشه، اینه که نه کتابخونه ام خالی میمونه و نه شب های کدرم.

زیرِ کولر به یه صورت و زیرِ آفتاب به یه صورتِ دیگه، به هیولا تبدیل شدم.

خیلی تحملِ همه ی این اتفاق ها بدونِ عشق سخته، کاش حداقل کسی عاشقم بود و من هم از شوقِ اومدنش پشت پنجره بالا و پایین میپریدم.

روم نمیشه به دوستم پیام بدم و بهش بگم:”اگه ممکنه فردا نبینمت، چون فعلا از خودم متنفرم.”

Sunflowers

من یاد گرفتم که از تو ناراحت شدن اشتباهه. چون تو سعی بر تغییر هیچ چیزی نداری، و حتی نمیفهمم واقعا منظوری نداشتی یا نمیخوای من بفهمم که خیلی نمیشه روت حساب کرد، و من هم اونقدری رمق ندارم که بارها و بارها بخاطرت خودمو ناراحت کنم.

دیشب توی یه سریالی تام هالند رو نشناختم، وقتشه گِل بریزم رو این حافظه دیگه واقعا.

اونقدر اتفاق های بدی می افتاد که گاهی خجالت میکشیدم راستشو بگم.

شراب و گریه و امنیت میخوام.

نمیدونم کودوم از خدا بیخبری توی خونش خروس داره و این شب و روز رو قاطی کرده، دقیقا از ساعت ۲ نصفه شب شروع میکنه به زر زر کردن. حالا بهونه های بیشتری برای نخوابیدن دارم.