از یه جایی تو اسفند پارسال اکثر چیزای خوشحال کننده ی زندگی یواش یواش کمرنگ شدن... از اون به بعد تقریبا همه چی برام سیاه و سفید شده و اصلا نمیتونم بهش عادت کنم...
امیدوارم یه روز اخرش رنگا برگردن.
سریال HIMYM رو تموم کردم و واقعا دوستش داشتم و باهاش ارتباط برقرار کرده بودم…
غمگینم از پایانش و فکر کنم تا یه مدت قراره تو حالت «احساس پوچی بعد از تموم شدن سریال خوب» باشم 🥲
عمیقا دوست دارم تو زندگیم چیزی داشته باشم که وقتی بهش نگاه میکنم همون حسی رو داشته باشم که آنتونی هاپکینز اینجا داره.
این ویدیو برام خیلی لذت بخشه…
صداهایی که پنجاه سال پیش صرفا تو ذهنش تصورشون کرده بود و الان اینطور زیبا نواخته شدنشونو میبینه…
youtu.be/1LGVGekPSzo