طرف با دلدرد رفته درمانگاه، براش تشخیص مسمومیت گذاشتن و طبق روال همیشگی یه عالمه سرم و دارو نوشتن! حالش بدتر شده و اومده بیمارستان؛ توی سونوگرافی مشخص شده حاملگی خارج رحمی داره و یه لیتر خون داخل شکمش جمع شده بوده! بعد بعضیا میگن: من بدنمو میشناسم، فقط یه سرم بزن درست میشم!
اینکه پول داروهامو تو داروخونه یادم رفت حساب کنم، اینکه با دستی بالا تا خونه روندم ، اینکه اتو میکنم ولی یادم میاد تو برق نزدم واقعا داره منو میترسونه!
ما یه بار با خانواده رفتیم خونه دوست بابام کنارک! چنان پذیرایی از ما کردن که تا حالا ندیده بودیم و جالب اینکه مادر خانواده، زبون مارو نمیفهمید و بچههاش که مدرسه رفته بودن مترجم بودن! هموطنای عزیزم سالم و تندرست باشید❤️
جدیدا یه سری فیلم مد شده از ریکاوری مریضایی که بینیشون عمل کردن که دارن چرت و پرت میگن و یادشون نمیاد!!!!! دیده شده طرف رفته بخش، بازم داره چرررررت و پررررت میگه! چقدر فیک و ضایعه این
مریضمون گفت این دستگاهتون(پالس اکسیمتری که اکسیژن خون رو اندازه میگیره) رو جدا کنین! اعصاب ندارم صداش رو اعصابمه:/
حاجی مگه اومدی دیزنی لند!!! اتاق عملهاااا😕
یه بار سر عمل با بی حسی ، مریض رو آماده کردیم به دکتر گفتم دکتر اولین بار این عمل انجام میدی بلدی؟استرس نداری؟ گفت:اره ، میشه کتابمو بیاری ببینم ،یادم رفته چجوری بود!!
پشمای مریض ریخت😂😂 یهو زدیم زیر خنده
امروز رفتم تو یه کوچه که میانبر بزنم ! بعد یه آقای خیلی خوشتیپ و جنتلمن دیدم که اصن نمیشد به چشم برادری نگاش کرد🥲هیز شدم و گفتم میشه منو راهنمایی کنین که چجوری از اینجا برم بیرون🥹 ایشون اینقدر مودبانه گفت : اینجا راه نداره برگرد ، که خاک تو سر من🥹