حسین این را داد و گفت: «میگویند اگر هزار درنای کاغذی بسازی، به آرزویت میرسی. روزی یک درنای کاغذی میسازم تا روز هزارم به تنها آرزویم برسم: #آزادی !»
#حسين_شنبهزاده / دومین ملاقات
۱۶ بهمن ۱۴۰۳
زندان اوین
#زندانی_نقطه
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
تصنیف «آمدی» با صدای #حسین_شنبهزاده در سن نوزده سالگی
خوابگاه دانشگاه بهشتی، حوالی سال ۱۳۸۶
از سالی که گذشت فقط همینها رو فهمیدم...
سال نو مبارکِ شما و همهٔ آزادهها. دلم روشنه که سال بهتری پیش رو داریم.
مرنجان دلت را، خدا را
رها کن غمت را، رها کن
مخور غم، مخور غم نگارا
مخور غم، مخور غم نگارا
«بیدین، نقطه را اصلاح کرد».
گویا کاربر #جیمز_بیدین توی زندان سرِ #حسین_شنبهزاده رو تراشیده.
با توجه به حجم موی حسین، میشه گفت در این مواقع، آرایشگر و آرایشجو «چو بنشینند، برخیزند».