خانه خالی بود و خوان بی آب و نان و آنچه بود، آش دهن سوزی نبود این شب است، آری؛ شبی بس هولناک لیک پشت تپه هم روزی نبود . . . باز می گویند: فردای دگر صبر کن تا دیگری پیدا شود کاوه‌ای پیدا نخواهد شد، امیّد کاشکی اسکندری پیدا شود

کانال یا شبکه خبری رو که عوضم میکنم داستان و ماجرا و تئوری‌ها عوض میشن!

«نیست پروای عدم دلزده‌ی هستی را از قفس مرغ به هرجا که رود بستان است.»

هر روز مسائل مختلف برای بیشتر از کردن استرسم به نوبت میان رو مغزم راه میرن، اعصاب و حوصلم رو خط خطی تر میکنن!

به هیچ نتیجه‌ای هم در مورد نگرانی‌هام نمی‌رسم. فقط هر روز یک سیکل استرس و پنیک رو تکرار میکنم!

واقعا فشار داره میاد بهم دیگه اینجا. نفس کشیدن هم سخته انگار. دیگه نمیتونم!

پشمام و برگام و همه چیزم ریخت توی دندون پزشکی امروز!😭

امروز دو ساعت توی پمپ بنزین بین جاده وسط بیابون علاف شدیم چون برق رفته بود منتظر بودیم بیاد! متصدی‌ها هم خواب بودن!

به مامانم گفتم تخم مرغ درست کنم؟ نگاش میکنم ولی صدایی نمیشنوم. بهش میگم اگر داری با صورت جواب میدی من نمی‌بینمت! عینک من کجاست؟😂🤦

نشستم همینجوری یهو استرس میگیرم وحشتناک!

This is my quest, to follow that star No matter how hopeless, no matter how far! To be willing to give when there's no more to give!

روزها میان و میرن، ولی این فکرهای لعنتی، ولم نمی‌کنن.

روزها عجیب دارن سریع میگذرن! واقعا دلم میخواد یکم زمان متوقف شه، ببینم چه خبره و چی داره میشه بعد دوباره ادامه رو بریم.

اگر یکی باشه دلم بخواد جاش باشم ایشونه! قد بلند، زیبا، اندام عالییییی، خوش استایل، صدای بسیار زیبا. اصلا همه چیییییی😃

برای سکیوریتی فرودگاه فرانکفورت ساز نزده بودم که خداروشکر انجام شد! 😂

فعلا نظر نمیدم، حرف نمیزنم، همه چی و همه برنامه هام رو میندازه عقب تا ببینم بگذره احساسم چیه!

چرا اینجا همش باید دکمه بزنی برای تردد؟ در همه مواقع یه دکمه وجود داره!

چیزی که من اینجا پیدا نمیکنم یه قوه درست و حسابیه که قشنگ آدم حس زندگی کنه! هربار میگیرم میخوره تو ذوقم!

میشه این قضیه هم درست شه. مقداری خیال من راحت شه!

چرا استخر اینجا مثل آکواریومه! آدم احساس می‌کنه لخت رفته میز وسط رستوران نشسته!:)))