هم مکان درستی بود، هم زمان، اکست آدمِ تخمی بوده

اگه ذوق یه دختر رو کور کنی دیگه ورژن قبلیشو نمیبینی

دقت کنید به کی پناه میبرید شاید طرف پناهگاه عمومی باشه

همونجوری که بوی سیگار با ادکلن نمیره، بوی گوهی هم که خوردی با معذرت خواهی نمیره

فقط خودت میدونی با اون تصمیمی که گرفتی، چی بهت گذشت

گریه کردن تو حموم، سطح عجیبی از درد و غمه

بی توجهی خداحافظی میاره حالا تو هی سین نزن

اگه Golden Time رو جدی نگیری وارد Siktir Time میشی

قبول کن که سرم شلوغه و دستم بنده همش بهونس

بمیری هم دیگه مهم نیست، اصلا خودم میام میکشمت

تو خیانت اتفاقا تنها چیزی ک مهم نیست، دلیلشه

دخترا اگه بخوان هرکاری واسه پسرِ زندگیشون میکنن

کاش میشد خیلی چیزها رو یادم بره، هر دفعه که یهویی یادشون میوفتم از اول ناراحت میشم

آدما میتونن حرفای خوبی بزنن، اما آدمای حرومزاده ای باشن

یه روز پاک میکنی عکسی رو که میترسیدی پاک شه

تا وقتی که بلد نیستی چجوری باهاش رفتار کنی، مهم نیست چقدر دوستش داری

هیچکس سرش شلوغ نیست، همه چیز به اولویت برمیگرده

از من به تو فقط اسمم تو search اینستات میرسه

من موجودی حسابم برام تصمیم میگیره که برم بیرون یا نه ، شما چی ؟

مغز و قلب جنگ میکنن؛ معده‌ی بدبخت بگا میره