همکارم از این شکلات دستسازها آورده بود برامون، یکیشون با طعم نارگیل بود، هرچقدر اشاره کردم من نارگیل رو بیشتر دوست دارم گفت نه به حرفم گوش کن و یکی دیگه گذاشت برام. هیچی دیگه منم الان یه گوشه نشستم ریز گریه میکنم. واقعا عمر خوشیها کوتاه و زندگی سرتاسر رنج.
برای گفتن چیزهایی که کمتر گفته شده و شنیدن حرفهایی که همیشه تو دل موندن،
از ۷ خرداد راهی روستاهای سیستانوبلوچستان شدیم:
لاشار، اسپکه، پیپ، کهونک و سرحه
جایی که پریود هنوز تو سکوت اتفاق میوفته.
شما هم میتونین با اطلاعرسانی این اقدام سفیر تغییر باشین.
#بهداشت_قاعدگی_برای_همه
خانمه برگشت گفت حتما دنبال جای پارک بودی دیر رسیدی بالا و من بدون ذرهای فکر کردن گفتم بله. حالا مسئله اینجاست که من اصلا ماشین ندارم، یعنی حتی گواهینامهم ندارم، از همه مهمتر آخرین بار ۲۲ سالم بود پشت فرمون نشستم.