دیشب وقت خواب یادم رفت مجدد مسکن بخورم و نتیجه این شد تا ظهر به خاطر درد شدید غلت زدم تو تخت😐 خب زودتر پاشو مسکن بردارررر😑 چرا ۳ روز اول انقد سنگینه😰

خوش شانسی یعنی، ۳۰ دقیقه بری بیرون خونه، اونم تو هوای آفتابی و گرم و تاااااا میرسی خونه اینجوری بارون و رعد و برق بشه😎😍

عاشق وقتایی‌ام که این آدمای پررو یا لاشی، فک می‌کنن چون گاهی هیجانی و خوشحال به نظر میرسی و مراعاتی هستی… پس احمقی! جوری ادبشون می‌کنم که تکرار نشه☺️

Season 1 of Among Iranians is in production. The lineup is nearly finalized, with announcements coming soon. We are building a united economic diaspora: bold, practical, and one day serving those in Iran. Think you’d be a strong fit? Or know someone who should be featured?

در کشته‌ی‌ خویشتن نگه کن؛ روزی، اگر.

«کاش میشد لیموهامو نشونت بدم»

زنه وسط گفت و گوی دوستانه و سوالاش راجع مهاجرتم و کشورم و اینا، تا شنید سینگلم، یهو برگشت گفت چند سالته، بعد زرتی گفت: بچه هم نداری؟!! و تو لحنش جاج وجود داشت. و دیگه هرگز ندیدمش😎 هر چی پیام داد پیچوندم!

قرار بود آشپزی کنم و الان سردرگم شدم بین چندتا غذا و مغزم خسته‌شده

از رو ظاهر قضاوت نکنید، این دختره مهربون و ناز و داف طبقه سه که اخیرا اومده اینجا و ته دلم می‌گفتم کاش باهاش دوست شم… یه کلاهبردار سلطیه از آب دراومده🤣 خوشحالم باهاش دوست نشدم🤭

یه غذایی پختم واقعااااا محشر شده، کاش زید داشتم میومد غذا می‌خورد🙂‍↔️ امیدوارم زید آتی، خیلی آشپزی بلد نباشه و هر چی میپزم هی تعریف کنه و ذوق کنه😌

روز قشنگی شد، استراحت کردم و آشپزی… حینش پسر خوشگله(عکس سوم) اومد ناهار خواست و کلی مغز خورد😆 یه ترشی آسون و کوچولو هم درست کردم😌

این مدت طولانی سینگلی، کلی ویدیو دیدم و کلی دوستای دختر توصیه کردن از نفر بعدی که خوشت اومد، کمی جدی و بدجنس باش، جدی نگیر و…تا طرف تلاش کنه برات و ارزشمند باشی! بعد الان به ذهنم رسید اولین جمله به کراش آتی بگم: جیگر، جیگر، قندعسل تا الان کجا بودی؟😚😎 یاسین تو گوش خر خوندن🥸🤣

دانه‌های دل من:

متاسفانه حتی بین «عقل نداره، راحته» و «عقل نیست، جان در عذابه» هم دومی افتاده کاسه‌ی من😒😭😆 راحت هم نیستم

یکیتون هست اینجا خیلی دوست داره بامزه باشه ولی به قول خراسانی‌ها، خنکه🥲