تلاش کن یک خاطره از دوران کودکیت یادت بیاد (شاید سخت باشه و طول بکشه اما تلاش کن) . . . خب، حالا به نظرت ا‌ین خاطره خوبه یا بد؟ با همین روش تا حدی می‌تونی بفهمی این روزا حالت خوبه یا بد…

چقدر دلم میخواد همین الان کتاب red flags green flags رو بخونم ،

شما در یک رابطه سالم هم دچار تعارض و چالش می‌شی؛ پس اگر فقط دنبال آرامشی وارد رابطه نشو، به جاش دمنوش بابونه بخور.

اگه دلت دریاست به کسی متعهد نشو ناخدا :))

ولی تو ماست فروشی باش که می‌گه ماستم ترشه، شاید یکی ماست ترش دوست داشت :)

گاهی هم ممکنه کسی که هیچوقت ازت عذرخواهی نکرده رو ببخشی؛ البته که این بخشش به معنای بازگشت به صمیمیت سابق نیست.

دویدن واسه کسی که بهت احساس ارزشمندی نمی‌ده شاید به اون شخص نزدیکت کنه، اما قطعاً تو رو از خودت دور می‌کنه.

شکستن یک رابطه، بهتر از شکسته شدن به وسیله اونه

گاهی هم از آدمایی که بیشتر دوستشون داری آسیب بیشتری می‌خوری، چون آستانه تحمل دردت در برابرشون بیشتره.

انتظار برای برقراری عدالت در این دنیا، یه جاده سرراست به مقصد افسردگیه.

برای اینکه یک آدم غمگین رو به یک آدم غمگین‌تر تبدیل کنی، کافیه بهش بگی: «غمگین نباش»

گاهی هم هر دوی شما آدمای خوبی هستید، اما نه برای هم.

دنبال آدمى نباش كه شبيه به خودت باشه دنبال كسى باش كه به "تفاوت هايى" كه باهاش دارى احترام بذاره.

با شکستن غرورت واسش شروع می‌شه، با شکسته شدن قلبت توسطش تموم می‌شه.

“هرگز نپرس چرا اعتیاد، بپرس چرا درد.”

«آنجه مرا نكُشد، لزوماً قوى ترم نمى كنه.» زمانى كه جامعه اميد وفرصت هاى حداقلى رو از افراد بگیره، حتى قوى ترينها هم به زانو در ميان.

ادامه دادن رابطه با کسی که بلد نیست دوستت داشته باشه، اسمش وفاداری نیست؛ اسمش رها کردن خودته.

خوبی؟ چیزی ناراحتت کرده؟ پول لازم داری؟ میخوای حرف بزنیم آروم می‌شی؟ می‌خوای کنارت باشم؟ کمک میخوای؟ چرا انقدر ساکتی؟ این سؤال‌های ساده شاید معمولی به نظر بیان، اما گاهی واقعاً می‌تونن نجات‌بخش باشن… بیشتر ازشون استفاده کنیم.

یکی از زخم‌های پنهان فرهنگ ما، ادامه دادن رابطه‌های خانوادگی آسیب‌زا تنها به‌خاطر پیوند خونیه ، حتی وقتی این روابط به جان و روانمون لطمه می‌زنه.

چرا اجازه دادی شلاق دستمو زخمی کنه وقتی داشتم کتکت می‌زدم؟ منطق یک خودشیفته در تعارضات بین‌فردی