وقتی آدم کسی را دوست دارد، جز دوست‌داشتن او کار دیگری نمی‌تواند بکند.

شعری بخوان

بماند به یادگار این نفس‌ ها که بشمارید بشمارید نو که میدانید حالا

کتاب‌ خوب براي بچه‌های آدم پسر بازاری وقتی پسر شاعر را کشت

#سمفونی_مردگان #عباس_معرفی

آن ترک پارسی گوي

گجه لر اوزون من گوز تیکمیشم گارنلیخ دا بوش قالان اتاقیما

بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست ای عشق! چه بیگانه ز دینم کردی #رودکی

دست بر دشنه بردی باز ؟

اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ

و عشقی وشقی وحشی

ظلمات است شب و دختر کولی می‌رقصد کنار شعله هاي آتش‌ افروخته در میانه موهاي بلند چون شب سياه بر باد می‌دهد بر باد می‌روم سرخ سرخ می‌شود ذغال

در دیار ما که دارد عشق پنهانی رواج سکه قلب است رخسار به ناخن خسته را #صائب

برای من سخن از من مگو به دلجویی مگیر آینه پیش ز خویش بیزاران

بخشای بر آن مرغ که خونش گه بسمل بر خاک بریزند و طپیدن نگذارند دل شد ز تو صد پاره و فریاد که این قوم نعر‌ه‌زدن و جامه‌دریدن نگذارند #کمال_خجندی

ما هم همینطور آقای همساده

لطفی کن و تیری دگرم سوی دل انداز کان تیر نخستین که زدی بر جگر افتاد #کمال_خجندی

ای بی تو دل تنگم بازیچه توفانها چشمان تب آلودم باریکه بارانها

گفت: اگر گردی شبی از روی چون ماهم جدا تا سحرگاهان ستاره می‌شمر گفتم: به چشم! #کمال_خجندی

من سردم شده کاپشن پوشیدم آذربایجان تابستونش تموم شد مستقيم رفتيم براي زمستان‌