هر چه میرفتم تا کمی از خود فاصله بگیرم و دور شوم باز هم مقصد خودم بودم #یاشار_شکری

آسمونو دیدم وقتی از زمین زدم من... :)

سر همین کنسرتِ پیش رو که شجریان تو میدان آزادی قراره اجرا کنه هم شدیم هزار دسته و هزار نظر و هزاران زررر مفت... درود هموطن، درووود...

رفقای وطن پرست و رجال و سیاسیون عزیز لغوشده گویا :))) #سرزمین_عجایب

خیلی بعید میدانم امشب کسی میتانست به اندازه یه بسته اسمارتیز، حال منو خوب کنه... :))

که چه؟

ولی هرچی پیش میره حیرت انگیز تر میشه و هی بیشتر نمیدانم!

امروز بماند به یادگار که ۱۰۰ روز گذشت، با لذت پشت دستمو داغ کردم :)

بابا لعنت بهش، چرا انقد قانون نانوشته زیاده...!

فقط خدا میدانه چقدر به بلوار کازینو احتیاج دارم...

به گفته ی یکی از دوستانه پزشک؛ علائمی که احوالاتم داره انگار بارداری خارج از رحمه :))

اسم پدر بچه م؛ «اعتمادِ بی جا»

آسمان ساعت ۵ صبح ۱۶مهر واقعا متفاوت زیباس...،

فانفاری مخروب و خسته که فقط بستنیم مانده...

توی ۴۸ ساعت اخیر فقط ۸ ساعتش رو کافه نبودم...

جای خالیه قلبم تو سینه ام،عمیقاً درد میکنه :)

والا به نظر من حقیر هیچ چیزی با آوردن دی جی ماست مالی نمیشه :)

خنده بر لب میزنم تا نفهمی که حتی برای بار سومم نفهمیدم چی گفتی... :))