تو مدرس دم پل طبیعت داشتن چمنا رو آب میدادن اتوبان خیس بود موتوریه یه جوری خورد زمین رسما صد تیکه شد نمیدونم شاید توقعم زیاده ولی تو تابستون وقتی کسی انتظار جاده خیس رو نداره یه تابلو هشداری چراغ گردونی اگه بود این بنده خدا الان سالم از اونجا رد شده بود
بیاین قبول کنید مشکلتون زینب موسویه نه دامة مقامه فردوسی بزرگ رحمت الله علیه و آله و سلم و صلواتک علیه انالله یوصلون علی النبی یا ایها الذین امنو صلوا علیه وسلموا تسلیماااااا
رو حساب حرف نگارنده گفتم برم حراست بیمارستان ببینم برای چی ازمون دارن پول میگیرن طرف برگشت گفت حتی اگه دکتر هم بنویسه که همراه نیاز داره شما باید هزینه رو بدین ولی چون خیلی وقته اینجایین نامه میزنم براتون هزینه رو نصف کنن خلاصه که گفتم بدونید
این پرستاره جدیده که میاد به بابا سر میزنه اصلا تو یه لول دیگهای از حیات داره سیر میکنه کلی هم با بچههای محک سر و کار داره یه چیزایی میگه چهار ستون بدن آدم میلرزه موندم چی جوری بعضیا اینقدر صبر دلشون زیاده