تا جان دارم غم تو را غمخوارم — خواجه عبدالله انصاری

شوق می گوید که آسان نیست بی او زیستن صبر می گوید که باکی نیست گو دشوار باش — وحشی

عشق واقعی …. تنها دردی‌ست که حال آدم‌و خوب می‌کنه.

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی گیسوان تو به یادم می اید من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی شعر چشمان تو را می خوانم چشم تو چشمه شوق چشم تو ژرفترین راز وجود — حمید مصدق

چه زیباست، چو خورشید، دُرافشان و درخشان زآفاق پر از نور، جهان را خبر آریم . همانگونه که خورشید، بر اورنگ زر آید، خرد را بستاییم‌و بر اورنگ زر آریم. چه زیباست، که با مهر، دل از کینه بشوییم. چه نیکوست که با عشق، گل از خار برآریم. — فریدون مشیری

نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذشت ناقه مجنون نه روزی از همین صحرا گذشت؟ گر جفایی آید از ارباب دنیا بر دلت بگذران، چون عاقبت می باید از دنیا گذشت غنچه بر روح قدح خندید کامشب در چمن مستی بوی گلم از باده حمرا گذشت — قدسی مشهدی

آیینه نمی گوید شرح گل زیبایت من دیدم و می دانم رخسار مسیحایت رخسار نمی پوشی از غیر عجب دارم در پرده نهان داری از من گل پیدایت خاموش نخواهد شد خاکستر من هرگز امروز نمی میرم در وعدۀ فردایت — احمد پروین

مذاهب زاییده احساسات ،اعمال و تجربیات اوقات تنهایی انسان است که خود را با خدا در ارتباط می‌بیند. — ویلیام جیمز

سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟ تا کرده اند نسبت آتش به خوی دوست هرجا که آتشی ست، من آنجا در آتشم — قدسی مشهدی

پرتو روی تو تا در خلوتم دید آفتاب می رود چون سایه هر دم بر در و بامم هنوز در ازل داده ست ما را ساقی لعل لبت جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز

غیر از تو..!! کسی در دل من جا شدنی نیست….

چه دولت بود یا رب دوش من در خواب می دیدم که نخل مدعا را پر بر و شاداب می دیدم سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من به تاریکی شب سرچشمه آن آب می دیدم شب یلدا به روی روز رستاخیز شد پیدا ندانم یا دو زلفت پر ز پیچ و تاب می دیدم — مولانا خالد نقشبندی

یادمان باشد دست های مرا رها نکنی . تاریکی در راهست . بادهای پاییزی شمیم گیسوان تو را از آغوش من خواهد برد . — بهرام سالکی

مهر، چون مادر، می تابد، نور می بارد از آینه پاک سپهر می تپد گرم، هم آواز زمان ، قلب زمین موج موسیقی رویش! چه خوش افکنده طنین ، سرخوشانند ، ستایشگر خورشید و زمین همه مهر است و محبت نه جدال است و نه کین . — فریدون مشیری

بالابلند! طبق های انار با زمزمه شعر حافظ طرح جاودانگی توست که نگاهت پرتو ماه قصه هایت هندوانه شیرین خنده هایت آجیل و شیرینی که هست و نیست... و نامت یلدا و من رود/عشق/شعر/بیداری! — شیوا فرازمند