نمیدونم چرا گاهی وقتا حس میكنم دنيا واسه منی که همیشه سادهترین بودم واسه آدما، زیادی نامرده. الان مودم اینجوریه که یکی باشه دورم نزنه، یکی باشه وقتی دورش شلوغه ياد من بیفته، یکی باشه براش مهم باشه ناراحتم. یکی باشه بفهمه منو نتونه ازم بگذره.
اما شاید اینا فقط یه رویاست!
روزی او یک جَنگجو اَست
روزی دیگَر یک آشُفته و شکسته
بیشتَر روزها کَمی اَز هَردو اَست
اَما هَروز او اینجاست؛ ایستاده میجَنگد، تَلاش میکُند
او مَن هَستَم …
منِ جدیدی وجود نداره!
آدما با عوض شدن تقويم تغيير نمیكنن. تغيير از زخمهامون مياد، از انتخابهامون، از لحظههايى كه مجبور مىشيم با سختترین موقعيتها روبهرو بشيم. نه يه عدد روى تقويم، نه يه تاريخ روى ديوار. اين ساعت نيست كه تعيين مىكنه كى هستى، خودتى كه انتخاب مى كنى.
منم مثل تو از کار کردن، از تنهایی، از این که حوصلهی خیلی کارا نیست، از آدمایی که نمیفهممشون، از برنامههای نیمهکاره، از حرفایی که نمیتونم بگم و خیلی چیزای دیگه خستهام.
نمیدونم درست میشه یا باید باهاش کنار اومد.
فقط خواستم بگم که تنها نیستی، منم مثه توام…
همین.