من قند رو حذف کردم، چون «تو» به اندازه‌ی کافی شیرین هستی.

چشای قلب قلبی‌مو دیدی وقتایی که پیام میدی؟

اگه بفهمی با چه کسایی اوکی نشدم
چون دلم پیش تو بود، پشمات میریزه

وقتی موهاشو می‌بینم، بیشتر از هروقتِ دیگه‌ای متوجه میشم که رنگِ مورد علاقه‌م مشکیه =)))

خرابم مثلِ خرمشهر، ولی تو خرم‌آبادی :)))

من قبلا بهشتُ دیدم؛ بغلت هر بار منو می‌بُرد به اونجا.

بی حوصله for others لوس for you

گاهی دلتنگ می‌شوم، برای تپش‌های از سر هیجان و پر از شوق قلبم به‌هنگام دیدن کسی که دوستش داشتم.

وقتی پیامتو روی گوشیم می‌بینم، خوشگلتر میشم.

جنگ هم شد، ولی دلِ تو تنگ نشد.

آخه اسرائیلِ احمق، گیرم ما رو حذف کردی، با خاورمیانه‌ای بودنِ خودت چیکار میکنی؟

عزیزم من دیگه واسه برگشتن توی رابطه با تو، اجازه‌م دستِ خودم نیست؛ اول باید دلِ رفیقام باهات صاف شه.

یه وقتاییم یه آدم خوب، امن، مهربون و دوست داشتنی میاد تو زندگیت ولی تو دوستش نداری.

کاش دلت بلد بود واسم تنگ شه.

تو تنها دخترِ بامرام و بامعرفتِ زندگیم بودی؛
همین میگن از این دخترا کم پیدا میشه، ولی من میگم اصلا وجود نداره، فقط یدونه بوده که اونم تویی. دلم میخواست هیچوقت از زندگیم نری، ولی روزگار نامردتر از این حرفاست…

دیدی میخوای بمیری ولی مرگت نمیبره؟

سخت نگیرید؛ تهش قلبِ همه‌مون خواهد شکست.

کاش روابط انسانی انقدر سخت نبود تا میتونستم بیام و بهت بگم چقدر دلم واست تنگ شده.

دلم میخواد اونی باشم که دمِ ظهر بهش تکست میدی: « داری میای خونه ماست بگیر »

نذر کردم امشب، سُفره چیدم که بیای.