تو بلند ترین شعر عاشقانه ی جهان را برایم سرودی
دوستت دارم هایت
منظومه ی عاشقانه ی مردیست که
نه فرهاد است
نه مجنون
او خسرو است
که شیرین دشنه به جانش میزند اگر روزی منظومه سرایی نکند
خاکستری
تجربه های گذشته بهم یاد داد:
قدردان باشم
پشت هیبت عظیمی که آدمها از خودشون نشون میدن
یه بچه نشسته که نیاز به نوازش و محبت داره
بابت اشتباهاتم عذرخواه باشم
بخشنده باشم،چون رسم دنیا همینه،هیچ چیز رو نمی بریم،مگر درسهامون رو از زندگی
و بَخیلُ حسود نباشم،چون اول کام خودمو تلخ می کنه
هر تغییری حتما مساوی شرایط آسانتر نیست
بیشک خروج از دایرهی امن مشکلات فراوان دارد و انس گرفتن با تغییرات انرژی بیشتری میطلبد، حتی گاهی بسیار سخت است ؛ اما آدم مجبور است برای بهبود حال خویش تمام تقلا و تلاشش را بکند چرا که انسان منفعل مانند بیمار در حال کماست!