🌟💙🌟Shahbaz.....9878 کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد

                                و جاده وسعت درد مسافر را نمی فهمد
دوباره وقت رفتن می شود کوچ پرستوها

                                و حتی آسمان مرغ مهاجر را نمی فهمد
پر از شک و یقینم بی تو ایمانی نخواهم داشت

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 یک عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم که جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟

#فاضل_نظری

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 دلم می‌خواست
سقف معبد هستی فرو می‌ريخت
پليدیها و زشتیها، به زير خاك می‌ماندند
بهاری جاودان آغوش وا می‌كرد
جهان در موجی از زيبايی و خوبی شنا می‌كرد…

#فریدون_مشیری

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب
جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

#خاقانی

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 زاهد برو که طالع اگر طالعِ من است
جامم به دست باشد و زلفِ نگار هم

#حافظ

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 رخسار یار گونه‌ی آتش از آن گرفت
کاین لاله را ز خون جگر آب داده‌ایم

#رهی_معیری

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 اگر می‌خواهی از حالِ من بدانی
سخت نیست
تصور کسی را که هر روز چند بار
و هر‌ بار چند ساعت
روبرویِ پنجره می‌ایستد
و کسی که نیست را به خاطر می‌آورد
کسی که نیست
کسی که هست را
از پای در می‌آورد...

#گروس_عبدالملکیان

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 دلی کز عشق جانان دردمند است
همو داند که قدر عشق چند است

دلا گر عاشقی از عشق بگذر
که تا مشغول عشقی عشق بند است

وگر در عشق از عشقت خبر نیست
تو را این عشق عشقی سودمند است

#عطار

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 دو لب خواهم : یکی در می پرستی

یکی در عذرخواهی های مستی...
💙💙
'طالب آملی'

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 به کسانی که به شما حسودی میکنند،

احترام بگذارید. زیرا اینها کسانی هستند

که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید...

👤 مارک تواین

هر کجا مُلک دلی بود گرفتی و هنوز

هست مژگان تو مشغولِ صف آراییِ خویش...
.
.
.
آتش اصفهانی...

از خاطر رنگین درختان و چمن رفت

تصنیف بهاری که پر از بلبلِ لال است...
.
.
.
حبیب الله بخشوده...

میراثِ گل و لاله چو تقسیم کنند

رنگ از تو و نکهت از تو و داغ از من...
.
.
.
طالب آملی...

طالع نگر که سبز شود هم ز اشکِ من

خاری که درد می شکند در جگر مرا...
.
.
.
کلیم کاشانی...

مانده در آینه چشمی خیره در چشمان من

حرف ها دارم بگویم از تو، با گوشی که نیست...
.
.
.
علیرضا جعفری...

به هر موجی که می گفتم غم خویش

سری می زد به سنگ و باز می گشت...
.
.
.
فریدون مشیری...

صد همچو زلیخا ز پس پرده به یک دم

رسوای سرِ کوچه و بازار کند عشق...
.
.
.
نعمت فسایی...

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 سه شنبه مبارک دوست عزیز. سلام مواظب خودت باش

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 تو غیر از دیگران بودی
که امروز
نه می دانی
نه می پرسی نشانم ...

فریدون مشیری

🌟💙🌟Shahbaz.....9878 ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جزرویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد بایدشست دست ازجان شیرینم

سعدی