خودتم میدونی بعد من هیچکس دیگه اونقدر بهت نزدیک نیست. آدمای موقت و آرزوهای کوچیک::)

هیچوقت فکر نمیکردم یروزی به این نقطه برسم که انقدر آدمایی که تو زندگیمن رو دوست داشته باشم که بخوام بخاطرشون بمونم. خودم رو درک نمیکنم. نمیتونم بمونم ولی نمیخوام برم!

He’s the one I guess.

بابام هروقت براش چایی میریزم:

گیریم قند و حذف کردی، با مامی ایشوزت میخوای چیکار کنی؟

از تیریلیارد به بعد فحش میشه

قند رو از زندگیت حذف کردی، فک‌وفامیل پدریت رو چی‌کار می‌کنی؟

من هروقت با بابام میرم خرید:

زبانش خوب بودا:((

الان به شدت نیاز به سرکل داشتم

کامیونیتی دندون پزشکا خیلی تاکسیکه راستش

امروز اسنپ انقدر ارزون بود حس کردم در زمان سفر کردم

بعد اینطوریه که عه؟ با یکی دیگه اوکی شدی؟ پس منم از همه جا دلیتت میکنم. بابا بینمون چیزی بوده من خبر نداشتم؟=))) باورم نمیشه با این سن و سال ادم ها چرا مثل اخمق ها رفتار میکنن

این دختره هم نمیخواست باهم رابطه داشته باشیم هم دلش میخواد من دوسش داشته باشم=))) جدی نمیتونم آدمارو بفهمم.

با پیرسینگم برم دندون پزشکی فردا یا یارو میرینه بهم؟